قراداد سلطنتی پارت ۶

Metra · 19:47 1403/01/15

الفردو : سلام ونسا مامانم موافقت کرد 

ونسا : واقعان باورم نمی شه 

الفردو : واورکن دیگه می تونیم با آرامش زندگی کنیم 

چند سال بعد 

الفردو : من باید برم به جنگم

وانسا : ولی تو می خوای منا با این بچه تنها بزاری 

الفردو : همه رفتن منم باید برم 

ونسا : ولی تو پادشاهی نباید بری بزار بقیه برن حداقل صبر کن این بچه به دنیا بیاد بعد برو 

الفردو : نمی شه مراقب خودتا اون بچه باش به خدمت کارا گفتم هواسشون به تو باشه