قرار داد سلطنتی پارت ۲۸
جک : رسیدیم
اینجا خونه تونه چقدر کوچیکه
درهمین موقع جورج یا عجله امد
رز : چی شده
جورج: خیلی دیر امدید
جک : یعنی .....
واقعا براتون متاسفم
رز : حالا از این به بعد چیکار کنیم
جورج : نگران نباشید من نمیزارم اتفاقی براتون بیفته
چند روز بعد
رز : جک اون مرده کیه
جک : نمی دونم فکر کنم کسی که بچه های بدون پدر مادر می بره پرورشگاه
رز : من نمیخام برم پرورشگاه
جورج : اینجا چیکار میکنی
ببین چون خواهر و برادرت کوچیک هستن باید برن پرورشگاه ولی تو دیگه بزرگ شدی میتونی بامن بیای و کار کنی این جوری میتونی خرج خواهر و برادرتا بدی
جورج : حالا چه کاری هست
اول باید بدونم میای یا نه
جورج : آره میام ولی تا اون موقعه باید بدونم که حای خواهر برادرم امن هست
نگران نباش من حلش میکنم
جورج : پس من میرم به خواهر برادرم میگم
رز : اون مرده چیکار داشت
جورج : ببنید بچه ها من باید برم اون مرده به شما کمک میکنه که یه جای خوب و راحت داشته باشین