قرار داد سلطنتی پارت ۲۸

Metra Metra Metra · 1403/04/22 18:46 · خواندن 1 دقیقه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جک : رسیدیم 

اینجا خونه تونه چقدر کوچیکه 

درهمین موقع جورج یا عجله امد 

رز : چی شده 

جورج: خیلی دیر امدید 

جک : یعنی .....

واقعا براتون متاسفم 

رز : حالا از این به بعد چیکار کنیم 

جورج : نگران نباشید من نمیزارم اتفاقی براتون بیفته 

چند روز بعد 

رز : جک اون مرده کیه 

جک : نمی دونم فکر کنم کسی که بچه های بدون پدر مادر می بره پرورشگاه 

رز : من نمیخام برم پرورشگاه 

جورج : اینجا چیکار میکنی 

ببین چون خواهر و برادرت کوچیک هستن باید برن پرورشگاه ولی تو دیگه بزرگ شدی میتونی بامن بیای و کار کنی این جوری میتونی خرج خواهر و برادرتا بدی  

جورج : حالا چه کاری هست 

اول باید بدونم میای یا نه 

جورج : آره میام ولی تا اون موقعه باید بدونم که حای خواهر برادرم امن هست 

نگران نباش من حلش میکنم 

جورج : پس من میرم به خواهر برادرم میگم 

رز : اون مرده  چیکار داشت 

جورج : ببنید بچه ها من باید برم اون مرده به شما کمک میکنه که یه جای خوب و راحت داشته باشین