قرارداد سلطنتی پارت ۲۶
·
1403/04/19 20:01
· خواندن 1 دقیقه
آلفرد: می تو از اول اینجا بزرگ شدی
رز : چطور
آلفرد: آخه شبیه مردم اینجا نیستی
رز : خوب راستش
۱۲ سال قبل
جورج : رز برو دکتر خبر بابا حالش خوب نیست
رز : باشه الان میرم
جک : صبر کن منم باهات میام
رز : باشه بیا زود بریم
جک : الان میام
رز : تو بلدی سوار اسب بشی
جک : آره بیا باید زود به دکتر برسیم
رز : باشه الان میام
جک : خونه دکتر او طرف جنگل فکر نکنم به موقعه برسیم
رز : باید تلاش مونا بکنیم