قرار داد سلطنتی پارت ۲۲
·
1403/04/06 20:35
· خواندن 1 دقیقه
از زبان رز : داشتم از چشمه آب میآوردم یه شنیدم یه نفر داره منا صدا میکنه
آلفرد: ببخشید این طرفا روستا هست
رز : آره چطور مسافری
آلفرد: آره دنبال یه جایی برای خوابیدنم
رز : پس دنبال من بیا
آلفرد: تو هروز میای سر چشمه آب میاری
رز: اره من این جنگل خیلی خوب میشناسم تو چیجوری به این روستا امدی همه مسافرها از جاده اصلی میان
آلفرد: خوب راستش گم شدم سر از اینجا در آوردم
رز : آهان که این طور اینجا همون مسافر خونه هست
آلفرد: چقدر قدیمی این جا فقط همین مسافر خونه را داره
رز : یه مسافر خونه دیگه هم هست ولی اکثر مسافر ها میان این جا اون مسافر خونه خیلی کرایه زیادی میگره
...................