زندگی زیبا پارت ۷
· 15 اسفند · خواندن 1 دقیقه
مایک : سلام کتی
کتی : سلام مایک بلخره رسیدی دیر کردی
مایک : پرواز دیر شد
کتی : ولش کن بیا خونه ما شب هم همون جا بمون
مایک : آخه بد نباشه
کتی : چه بدی بابا خونه هست بیا سوار ماشین شو که بریم
مایک : باشه
چند ساعت بعد .................
کتی : سلام بابا
ال : سلام نمیخوای ایشونا معرفی کنی
مایک : سلام من مایک یاگامی هستم
ال : یاگامی
کتی : چیزی شده بابا
ال : نه برو مهمونمونا راهنمایی کن تا بره تو اتاقش استراحت کنه
کتی : بیا بریم تا همجا را نشونت بدم
مایک : باشه
اِما : ال چرا تا فامیل مایک فهمیدی ایجوری شدی
ال : فکر کنم بچه لایت میسا باشه
اِما : همون خواهرت که چند سال پیش از خونه فرار کرد
ال : آره
اِما : ولی اون که فردا صبح مرد
ال : شاید لایت ایجوری جلوه داده باشه
اِما : شاید