قراداد سلطنتی پارت ۱۸

Metra Metra Metra · 1403/02/29 20:26 · خواندن 1 دقیقه

 

 

 

 

 

 

 

 

خدمتکار : خانم ادنا یه نفر با شما کار دارن 

ادنا : الو رابرت میگه نگفتم به من زنگ نزن 

رابرت : آخه اگه الان بهت زنگ نزنم کی بهت زنگ بزنم 

ادنا :  داداشم شک میکنه 

رابرت : من امروز میام تا به داداشت بگم با ازدواج ما موافقت کنه 

ادنا : نه الان بهش نگو 

رابرت : الان بهترین موقعیت چون جشن تاج گزاری داداشته 

ادنا : میترسم موافقت نکنه 

رابرت : نترس من الان میام 

ادنا : باشه پس زود بیا 

رابرت: باشه