قرار داد سلطنتی پارت ۱۳
·
1403/01/24 21:44
· خواندن 1 دقیقه
دن : بابا بابا
الفردو : چیشده
دن : بابا بابا بچه به دنیا آمده دختره
الفردو : چی الان مامان کجاس
دن : تو اتاقش داره استراحت میکنه
الفردو : آلفرد تو همین جا بمون من میرم
آلفرد: باشه
دن : تو درست گفتی دختره
آلفرد: قشنگه
دن : آره
آلفرد: دلم میخواد بینمش
خدمتکار: آقای آلفرد مامانتون با شما کار دارن
آلفرد: باشه الان میام
دیگو : به نظرت مامانت با آلفرد چیکار داشت
دن : نمی دونم
آلفرد: بله مامان
ونسا : بیا اسم خواهر تا تو انتخاب کن
آلفرد: چرا من
الفردو: دوستدارم تو اسمشا انتخاب کنی
آلفرد: آلیس
الفردو: اسمه قشنگیه
آلفرد: به دن بگم بیاد بینش
آلفردو : بگو بیاد