کریستین :نمی دونم چرا چند وقته دن اینقدر ناراحته 

رز : شاید اتفاقی افتاده 

کریستین : نه اتفاقی نیفتاده 

دیگو : سلام من اومدم 

الفردو:  خوش آمدی 

دیگو : دن کجاست 

الفردو : بالاست داره با بچه ها بازی میکنه 

دیگو : پس من رفت بالا 

دن : دیگو اینجا چیکار میکنی 

دیگو : درمورد اون موضوع تونستم اطلاعات زیادی جمع کنم 

دن : اینجا نمیشه بیا بریم تو اتاق همه چیا برآم بگو