قرداد سلطنتی پارت ۲
·
1403/01/07 20:40
·
بابا نیکیتا : تموش کردی
نیکتا : آره
بابا نیکیتا : تو این کارا به خاطر کشورت کردی
نیکیتا : می دونم
دن : الفردو انگار زیاد حوصله نداری
الفردو : حرف نزن
دن : اگه منم جای تو بودم همینجوری بودم
کاترین : می بینی که حالش خوب نیست ولش کن
دن : اگه منم جای تو بودم همینجوری می شدم فردا عروسی مامانه میای که
الفردو : ببینم چی می شه
و بعد الفردو رفت تو اتاقش
دن : خیلی نارحت بود
کاترین : این همه برنامه ریزی کرده بو که همش خراب شد