قرارداد سلطنتی پارت ۱۷

Metra Metra Metra · 1403/02/24 21:16 · خواندن 1 دقیقه

 

 

 

 

 

 

جین : دایی چیشد مامانم حالش خوبه 

الفردو : ببین جین تو از همه بزرگ تری پس سعی کن قوی باشی 

جین : یعنی مامانم ..........

الفردو:  یه جوری به بقیه میگم 

ادنا : جین دایی داشت بهت چی میگفت 

جین : ادنا مامان از دنیا رفت 

ادنا : چی چی دار ی میگی شوخی نکن 

دیگو : باورم نمیشه اون بهم قول داد که زود خوب میشه 

جین : دیگو ادنا شما باید قوی باشین مایک  هنوز خیلی کوچیکن ما از این به بعد باید برای اون جای مامانا و بابا را پر کنیم 

ادنا : وای قرار بود فردا عروسیم باشه همه برنامه هام بهم خورد 

جین: ادانا برو تا چیزی بهت نگفتم 

دن : دیگو جین ادنا بهتون تسلیت میگم من تازه فهمیدم خیلی ناراحت شدم آلفرد می خواست بیاد ولی نتونست